پادشاه،پیر و فرتوت شده بود و هرچقدر او را با لحاف میپوشاندند گرم نمیشد.مشاورانش توصیه کردند همسر جوانى اختیار کند تا گرم شود.
فیثاغورث طرفدار رژیمى متشکل از بلوط، میوه ها و غلات بود تا بیشتر عمر کند.
داوینچى ترجیح میداد پوستش را با روغن ها و پمادهاى گوناگون چرب کند تا چروک نشود و در نتیجه مرگ به سراغش نیاید!
پادشاه و فیثاغورث و داوینچى هر سه نفر مرده اند! شما براى اینکه نمیرید چه میکنید؟
سلوووووووم داداحالش خوبی؟این داستانت خیلی هضمش سخت بود سردلم مونده.
توهم وبت خومشله.
بابای
من خودمم نفهمیدم چى نوشتم!
به هر حال من پیشنهادم اینه یه خورده پیاده روى کنى بلکه هضم شه!
man mimiram. Ta namiram...
میدونى غزال!
بحث مردن نیست!
در تعجبم چرا هیچکس نمیخواد مرگ رو تجربه کنه؟
البته به جز تو که مى خواى بمیرى تا نمیرى!
درون مایه ى این جمله منو یاد پارک ژوراسیک استیون مى اندازه!
البته ربطى نداشت!
خودت که مى دونى من عاشق شیلنگ تخته رفتنم!
جالب بود
مشاوراش خیلی بلا بودن :D
برای نمردن...روزانه شاهد تلاش آدمهایی ام که برای مردن چه تلاش ها که نمی کنند !
ممنون سر زدی ،قبل ورود اون عشق هم به زندگی ام،حال خوشی نداشتم،مشکل از من بود !
بلا به دور!
من برعکس اینها منتظر پایان زندگی هستم. بگو چکار کنم زودتر بمیرم. :)
از آشنایی باهاتون خوشبختم.
دوست عزیز اگه راه هاى مردن رو پیدا کردى سلام منو بش برسون
به به....حالشو ببر
به روش احمد پور مخبر می حرفی!!!
خیلی بحث خوبیه
داوینجی و فیثاغورث زنده اند .... در قلب ماها و در کتابهاشون
ما هم چاره ای جز این نوع جاودانگی نداریم
اگه جزو اساطیر بشیم همیشه زنده خواهیم بود
میدونی اسطوره چیه ؟
اسطوره؟
نه...!
میشه توضیح بدی!!!!!!!